دلبسته ي کفشهایم بودم. کفش هايي که يادگار سال هاي نو جواني ام
بودند دلم نمي آمد دورشان بيندازم .هنوز همان ها را مي پوشيدم اما
کفش ها تنگ بودند و پایم را مي زدند قدم از قدم اگر بر مي داشتم
زخمی تازه نصیبم مي شد سعي مي کردم کمتر راه بروم زيرا که رفتن دردناک بود
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 613
بازدید کل : 92152
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1
Alternative content